یکصد شهید

یکصد شهید به زندگی و وصیت نامه شهدای دبیرستان مکتب امام صادق (علیه السلام) می پردازد.

یکصد شهید

یکصد شهید به زندگی و وصیت نامه شهدای دبیرستان مکتب امام صادق (علیه السلام) می پردازد.

یکصد شهید

یکصد شهید با هدف ترویج فرهنگ جهاد و شهادت به معرفی و تاریخچه دبیرستان و همچنین زندگی و وصیت نامه شهدای مکتب امام صادق (علیه السلام) می پردازد.

  • ۰
  • ۰

سالروز شهادت عزیزمان شهید عباس حسینجانی را گرامی میداریم!

وصیت شهید را در ادامه مطلب بخوانید:  

 

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظیمِ

إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَیٰ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ ۚ  توبه/111

 

السّلام علیک یا رسول اللٓه
السّلام علیک یا امیرالمومنین
السّلام علیک یا فاطمة الزهراء
السّلام علیک یا حسن ابن علی
السّلام علیک یا ثاراللّٓه یا اباعبداللّه

با سلام بر امام زمان سلام اللّه علیه و سلام  بر ارواح طیبه شهیدان وصیّت نامه خود را آغاز می کنم؛

در آغاز لازم است بگویم که شهادت می دهم که خداوند خالق ما است و ۱۲۴ هزار پیامبر فرستاده تا مردم را هدایت کند که خاتم آنان حضرت محمّد(صلوات الله علیه و آله) و ۱۲ امام معصوم علیهم السلام که عترت پیامبر هستند و آخر آنان حضرت ولیعصر (عجل الله فرجه) می باشد.

 

حال که از این دنیا می روم و عروج می نمایم، از خداوند عروج خونین را مسئلت دارم و دوست دارم چون مولایم حسین باشم تا در مقابل رسول اللّه و دو برادر شهیدم (*)خجل نباشم.

شما ای عزیزان که در مساجد نماز می گذارید، بدانید و آگاه باشید که اجری عظیم دارید چون امام گفته است مسجد سنگر است.
آن کسانی هم که در مسجد کمک های جبهه را آماده می کنند، اجری عظیم دارند.
عاشقان بسیج که به حقّ عاشقان لقاءاللّه هستند نیز، اجری عظیم دارند.

ای مردم عزیز سعی کنید، حداقل نمازتان را در مسجد بخوانید و به هر نحوی که می توانید در این جنگ شریک باشید و مبادا در هر زمان و مکانی بگویید مثلاً من آنقدر برای جنگ دادم و دیگر حقّی بر گردن من نیست!

 آهِ مِنْ قِلَّةِ الزَّادِ ، آه از کمبود توشه

ای مردم مگر نمی دانید هر لحظه از عمرتان حساب دارد پس بیایید هر لحظه از آنرا به حساب بکشید و بگویید که باید برای خدا کار کنم که الآن برای خدا کار کردن همان برای جبهه
و در خط امام کار کردن است.
البته غیر از نیّت که حساب آن جدا است.

 

ای مردم امام حسین(علیه السلام) گفت: "هل من ناصر ینصرنی؟" ولی کسی به یاریش نشتافت! مبادا روزی امام بگوید هل من ناصر ینصرنی و از این ملّت یاوری برای ایشان نباشد.

اینجا صحنه عمل است پس هر که دنبال خیر و راه حقّ است بشتابد، بیاید تا رستگار شود!  بیایید به دامن اسلام پناهنده شوید که اسلام همیشه پذیرا می باشد!
هر قدر گناه کردی، نا فرمانی خدا کردی، دوستی دشمنان اهل حقّ را کردی توبه کن و باز گرد.
همین گونه به میدان برو و قلبت را خالی از باطل کن و حبّ اهل بیت علیهم السلام را در قلب خود جای ده.

ای مردانی که خود را به شکل زنان می کنید! مگر نمی دانید که اگر چنین باشید، دشمن امام زمان هستید؟! فرمان امام امت را زیر پا گذاشتید و کاری کردید که قلب امام امّت را به درد آوردید!

خوب این سخنانی بود که گفتم تا شاید باعث هدایت عده ای شوم، تذکر دیگری را لازم می دانم و آن اینکه:
اوّلا تمام نیّت های خود را جدی داشته باشید و این را در نظر بگیرید که اگر برای عملی در اسلام اجری باشد، برای نیّت آن می دهند که الاعمال بالنیّات.

دوّما کسانی از شما نباشند که بگویند: کرم و رحمت خداوند زیاد است و ما را می بخشد!
آیا یقین دارید که حتما می بخشد یا خیر؟!

 

ای کسانی که به فکر دنیا و جمع اموال هستید، بیایید برای خدا در خط امام حرکت کنید و اعمال، رفتار، فکر و کوشش خود را برای اسلام بگذارید.
اگر می خواهید برای دنیا کار کنید، بکنید، ولی بدانید که نباید مثل حیوان باشید، ظاهرش انسان است که خدا خلق کرده امّا اصل شخصیت هر کسی در آن دنیا به وقت حشر مشخص می شود.

پیامم به جوانهای بسیجی و جوانهایی که توان جنگ دارند و در شهر خود را مشغول دنیا کرده اند و یا به هر صورتی دل به دنیا دارند و هنوز یقین پیدا نکرده اند که باید کوله بار را جمع کرد و از این دیار رفت این است که اسلام خون می خواهد.
 
ای عاشقان فرصت را غنیمت شمارید بشتابید و به ندای هل من ناصر ینصرنی امام لبیک بگویید، مگر فضلیتی بالاتر از این است که امام ما که نماینده امام زمان است بگوید:
من از دور بر بازوی قدرتمند شما بوسه می زنم و بر این بوسه افتخار می کنم!

دیگر هرچه توانستم بگویم و آنچه را که در این دنیای فانی تجربه کرده بودم گفتم، از همه برادران که مرا می شناسند طلب حلالیت می کنم، در مراسم ختمم بگویید که اگر کسی طلبی دارد، بیاید و بگیرد و اگر نمیگیرد، حلال کند! انشاءاللّه که حقّی باقی نمی ماند.

دیگر سخنی ندارم جز اینکه به سوی حقّ بشتابید!

 

وَالسّلام علیٰ من التّبع الهدیٰ

از همه شما می خواهم دعا کنید که با اباعبداللّه الحسین علیه السلام محشور شوم.                                    

پیام به خون امضاء شده تان را دیدم! امضای سرخ و پیکر های پاک در خون تپیده تان را با چشم جان نظاره کردم.
اینک ما مانده ایم و تنها راه در پیش، آن هم ادامه راه شما تا فراغ جان از تن مان یا تا سقوط تکلیف از گردنمان!

عباس_حسینجانی

 


(*) قبلا دو برادرشان محمدرضا و مجتبی به شهادت رسیدند.

مزار سه برادر شهید در قطعه ۲۷ بهشت زهرا سلام الله علیها ردیف ۱۰۶ شماره ۶ و در جوار هم قرار دارد.

یادشان گرامی و راهشان پر رهرو باد!

 

ولادت : ۲۴ فروردین ۱۳۴۷
شهادت : ۳    بهمن    ۱۳۶۵

عملیات : کربلای ۵ شلمچه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی